مطالب تاریخی و عرقانی , تئوری توطئه موجودات فضایی و ماوراء طبیعه

۶ مطلب در شهریور ۱۳۹۷ ثبت شده است

ارباب حلقه ها و حقیقت تاریخی

قسمت سوم و پایانی

مدرک وجود آنچه "هیولا" می خوانیم یا ارتش ژنتیک یا همان برده ها در زمان باستان چیست؟ پاسخ دقیق برای یک گروه خاص از آنها همانهایی هستند که شما آنها را شاخه هایی منشعب از پستانداران می دانید.... اینها در حقیقت شاخه هایی از مادون انسانها هستند با پیشانی هایی شیب دار و بند انگشتهایی مناسب برای ماهی گیری و مغزهایی در اندازه توپ گلف. انسان راست قامت (هوموارکتوس)...انسانهای اولیه جنوبی...نئاندرتال هااسامی تعداد اندکی از مغز کوچک های"ارتش کلون ها"می باشند که احتمال می رود بعنوان سلاح جنگی در دوران پیشین استفاده می شده اند...(مردم شجاع و شهروندان جدید جهان که خارج از لوله های آزمایشگاهی می زیستند)

اما انسانهای  کرومانیون جزو آن دسته نبودند چون آنها دسته الف کلون کنندگان بوده اند!  کرومانیون ها مغزی پیشرفته تر از انسانهای حاضر در زمان کنونی دارند. کرومانیون ها همان " خدایان" یا "فضانوردان" باستانی بوده اند. بذر ما ها از آنهاست...آنها سازندگان اهرام و  سازندگان توری های الکتریکی بوده اند و اهالی آتلانتیس و مصر باستان و اینکا ها (آنگونه که ادگار کیس می نویسد)
تاریخ هرگز پیشرفت نکرده است. شاید "تالکین" می خواسته همین را به ما با داستان گم شده "میانه زمین" بگوید....

شاید "ارباب حلقه ها" مخلوقاتی حقیقی نبوده اند بصورت دقیق اما تعجب نکنید که می خواسته یک عصر اتمی را که به منظمی از شما مخفی نگه داشته شده برایتان فاش کند. و اگر آن ماجرا حقیقت داشته باشدنباید از یافتن پوسته های دریایی در بالای قله کوه اورست تعجب کنید که یک سیل جهان شمول را تأیید می کند....چرا که موجودات ناموزون و دیوانه کلون شده باید از زمین پاکسازی می شدند. سیل عظیم کار پروردگار(خداوند) نبوده است ...بلکه تدبیر فرشتگان بوده(سرخپوستها) که زمین زا از شر نیروهایسیاهی پاکسازی نماید.
دستنوشته های "تری"  در مورد رازهای جهان بنام "خدا" را که را که منتشر شده است بخوانید

خواننده ها در خواهند یافت (از خلال داستانی طولانی در مورد موتاسیون های ژنتیک و سلاح های هسته ای)که داستانهای وصیتنامه های قدیمی از هر سند دیگری معتبر تر است.

سخن در مورد " نوح".....هزینه و پروژه های عظیم هالیودی صرف شد تا تصویر کتاب مقدس از سیل عظیم بازسازی شود "راسل کرو" نقش نوح را بازی کرد...تمامی حیوانات عینا روی تخته حرکت کردند بدون اینکه همدیگر را بخورند ....چه کسی پایین کشتی را تمیز می کرد؟ این چیزی است که می خواهم بدانم؟ در نسخه من که نسخه حقیقی است...دی ان آ حیوانات روی میلیون قطعه کریستال  در کشتی هایی که به دریا انداخته شدند نگهداری می شد! علوم و انسانها...میوه ممنوعه خداوند تنها چیزی بود که به آن باور و ایمان آورده می شد.
آیا دایناسورها هم بخشی (بخش عظیمی) از این آزمایشهای پیش از تاریخ بوده اند؟ با در نظر گرفتن اینکه دایناسورها تا آن اندازه که ما می اندیشیم قدیمی نیستند معمای ما در مورد فسیل " بندپایان له شده"  را که دربستر رودخانه ها یافت شده اند حل می کند.....

نقل قول دیگری از جی . آر. تالکین و سی. اس. لوئیس موجود است که از اینترنت ربوده شده است و آشکار شده  توسط جی . آر .آر  که ظاهر شده و لوئیس را تبدیل کرده به واقعیتی عرفانی یا حتی عرفانی مذهبی....
مقابله "تالکین" با رازهای مسیحیت  و درک وی از حقایق الهیات ارتودکس او را در حل کردن راز اسطوره ها فعال کرد که نه تنها باعث خلق کتابهای جادویی وی شد بلکه  دوستش اس . سی . لوئیس را هم به یک مسیحی تبدیل کرد
افسانه هایی که لوئیس به تالکین گفت " بی ارزش و دروغ بودند هر چند که در نقره تنفس می کردند".

خیر...تالکین پاسخ داد."آنها دروغ نیستند"...." آنها بیش از آنکه دروغ باشند در طریقه درست بنا شده اند....حتی گاهی این تنها راه است... برای بیان حقایقی که در اصل غیر قابل باور هستند"
تالکین استدلال کرد... ما از خدا آمده ایم...و افسانه ها توسط ما بافته شده اند هرچند که آنها خطاهایی دارند ...اما تکه هایی از روشنایی حقیقت را در بر دارند و حقیقت نهایی نزد پروردگار است.
افسانه ها ممکن است بد راهنمایی کنند اما آنها به شیوه ای لرزان به سمت بندرگاه حقیقت  رهنمون می کنند.در حالی که عقاید "ماتریالیست" ها به سمت پرتگاه و قدرت شیطان رهنمون می کند.

در راه گستراندن باور به این حقایق علم اسطوره شناسی بیوگرافی نویس (زندگینامه نویس) تالکین "همفری کارپنتر" می نویسد: " تالکین فلسفه خودش را در زمین نوشته هایش کاشته است چرا که یک نویسنده است و آن عقیده را در قلب "سیلمالیلون" کاشته است. البته این عقیده در قلب دیگر آثار وی نیز یافت می شود. در داستان کوتاه اش "درخت و برگ"  که دقیقا تمثیلی برای تأیید واقعی بودن افسانه هاست و شعر او "اسطوره آفرینی" (میتوپیا) یک رویارویی با حقیقت این ماجراست

انتها: احتمال دارد بسیاری از اسطوره های نام آشنای رم و یونان و خدایان المپوس ریشه در واقعیت داشته باشند.  اگر ما داستان گم شده تکنولوژی و بیوتکنولوژی را که از دیدگاه ما دور نگه داشته شده درک کنیم . احتمال دارد بسیاری از مخلوقات اسطوره ای مانند اجنه......ارواح بانشی.....گرگینه ها و خون آشام ها ریشه در حقایق تاریخی داشته اند که از ما مخفی شده باشند. ؟ آیا حقیقت درباره مهندسین ژنتیک باستانی که در کتاب جرج پاوول " آتلانتیس تمدن گمشده" (1961) میراث آن دوران را بهتر مشخص می کند؟

با در نظر گرفتن حقایق علمی در این باره...هیچ حجمی از آب در اطراف یک سرزمین نمی تواند آنرا کاملا مدفون کند مگر به دلایل انفجار هسته ای....
ما اطلاع داریم که جنگهای هسته ای حدود 8000 سال قبل در زمین رخ داده است و این را از نوشته های باستانی و سری هندی دریافته ایم.مجددا به تاریخ تالکین برای میانه زمین نگاهی بندازید : 6500 سال قبل. درجه رادیاسیون خیلی سریع بعد از سیل عظیم در سطح زمین پایین آمده است...اما تمامی مهندسین ژنتیک و هیولاها و محصولات آنان از زمین شسته شدند و زیر آبهای عظیم مدفون شدند.
ما باید به داستان "هابیت" و "سه گانه ارباب حلقه ها" با دیدگاهی تازه بنگریم. نه تنها داستان میانه زمین ریشه در حقایق تاریخی دارد بلکه بسیاری از اسطوره ها و افسانه ها چنین هستند.

اگر جی . آر . آر تالکین واقعا درباره زحل (ساتورن) می نوشت و فرقه شیاطین که قصد دارند زمین ما را به بردگی ببرند او باید درباره ماسونها می نگاشت. سروران و برده ها خیلی ساختگی نیستند و توسط برادر بزرگ تک چشم خودشان مدام ما را نظاره می کنند برایمان برنامه ریزی می کنند (دقیقا همانند زحل)

آیا امکان دارد ما در آینده هیولاهای ژنتیکی بسازیم؟ حقیقت این است که آنها در حال حاضر ساخته شده اند. به من گفته شده است که دولتها روی ساختن سربازهای ابر انسان کار کرده اند! اینکار چه تفاوتی با کلونی کردن "ارک" ها در شیشه دارد؟ چرا ما آزمایشهای ژنتیکی مخفیانه داریم؟ در حقیقت ما داریم هیولاهایی را که در زمان گذشته مدفون شده اند بازسازی می کنیم و در حال تکرار تاریخ هستیم.........
ما بخش مثبت مهندسی ژنتیک را گم کرده ایم.این راه همیشه به هیولاها ختم نمی شود اگر جامعه روشن و روحانی داشته باشیم. همیشه جنگ در انتظار ما نیست. این راه می تواند به شفا ...عدم وجود مشکلات مادرزادی ...جراحی های موفق ....انتخاب ژن برتر و....ختم شود. وقتی آن رسیده که ما در تاریخ طولانی خودمان بهشت را برپا کنیم....

"پایان"

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

ارباب حلقه ها و حقیقت تاریخی

قسمت دوم

آنچه که در مورد تصاویر بیگانگان و یوفو ها می توان گفت این است که ما چه چیزهایی را ندیده ایم؟ شاید که ما ماده خوب را ندیده ایم. می شود یک جزییات  بدون سانسور را سرمایه گذاری کرد برای تحقیق و بررسی و آشکار سازی  استخوانهای "سنتاور" و "مونتورها"(جانورانی که نیم بدن گاو و نیم بدن انسان هستند)...تک شاخ ها "یونی کورن"...اسب های بالدار "پگاسوس" ..."سربرسوس"ها .....مارهای آبی"هیدراس"....."شیر دال" ها.....اژدها ...."ارک" ها....غولهای تک چشم...پری های دریایی و"هارپی ها"(انسانهای درنده خو)....پریزادها....خیالهای واهی و "کارکن" ها و دیگر مخلوقات افسانه ای.... آیا امکان دارد یافته های فیزیکی "فسیل " ها ی این گونه های حیات از ما مخفی نگه داشته شده باشند و دور از چشم جمعیت عمومی نگهداری می شوند؟

آمادگی برای نمایان شدن این تاریخ گمشده و جنون آمیز ممکن است در جهان واقعی رخ دهد....همچنین خواننده ها می توانند دریابند که چه اتفاقی برای پیش از تاریخ...پیدایش  و آزمایشهای خلقت رخ داده است....اینجا یک سرنخ وجود دارد: آنها مخفی نگه داشته شده اند...."داستان تک شاخهایی که از کشتی نوح جا ماندند چه بوده است؟"....

رو نوشت مصاحبه "تریسی کالادان" با تلویزیون روسیه در فوریه 2014:

من بر این باورم که سازه های باستانی   با شرایط ضد جاذبه ساخته شده اند. ....با لیزر های پر توان و ابر کامپیوترها.
هر آنچه امروزه ما صاحب آن هستیم آنها خیلی پیش از ما به سبکی بسیار پیشرفته تر داشته اند.
آنها صاحب علم کلونینگ (آبستنی بدون عمل جنسی) بوده اند. حالا مشکل آتلانتیس چه بوده است؟اگر آنها تمامی قدرتهای موجود در جهان را در اختیار داشتند.....آنها می توانستند تولید نسل کنند....آنها مطمئنا مدینه فاضله را در اختیار داشتند. آتلانتیس بهشت (باغ عدن) بود و ما این خاطره را داریم که ما از بهشت (پردیس) آمده ایم.حال چه اتفاقی برای آن افتاده است؟
خب اگر شما تمام این قدرتها را دارید شما انسان هستید و شما قادر هستید که نسل بعدی بشر را تولید کنید. آنها دیگر قوانین سابق را مقدس نشمردند.(زمان همه چیز را تغییر می دهد)

آنها نهایت آزادی را می خواستند و این همان چیزی است که اگر شما تمامی تکنولوژی موجود در جهان را در اختیار داشته باشید خواهید خواست.شما قادر به انجام هر کاری خواهید بود.
چرا نسلی از بردگان را تولید نکنیم؟ابتدا شما ممکن است بخشهای آسیب دیده بدن را تولید کنید. اما بعدتر شما خواهان تولید بردگانی خواهید بود....بعدتر شما ممکن است سربازانی را تولید کنید(به روش کلونیزاسیون)...و جنگهایی را خلق کنید(ممکن است در آتلانتیس هم میل به کلون سازی به وجود آمده باشد)

مورد بامزه ای که "ادگار کیس" به آن اشاره می کند این است که: او آنها را اشیاء می نامد و از واژه "کلون" استفاده نمی کند ...جنگهای باستانی درباره اشیاء است ....آیا این ویژگی آنها بوده یا اینکه حق با آنها بوده است؟ شما چه می کردید؟
"جرج لوکاس" از عبارت "حمله کلون" ها استفاده می کند...شاید او از حقیقتی تاریخی اطلاع دارد؟ شاید مدینه فاضله در راه است...شاید آن در طول تاریخ دچار انحراف شده است؟ مشکل این است....ما گونه ای قدیمی هستیم....ما خیلی باستانی هستیم....

نابودی آتلانتیس 12000 سال قبل رخ داده است و همانگونه که "کیس" می گوید: این اتفاق به شیوه الکتریکی بوده است در این حادثه جهان توسط قدرتی کباب شده است. یک دوران هسته ای 8000 سال قبل وجود داشته است و یک سیل جهانی در 5000 سال قبل(زمانی را که "تالکین برای میانه زمین داده است بررسی کنید:6500 سال قبل.این زمان بطور تقریبی با زمان سیل مورد نظر همخوانی دارد)
من فکر می کنم "سیل عظیم" رخ داده است تا این نقاط داغ را از زمین بزداید.به همین جهت است که ما امروزه تصور می کنیم آنها اشکالی غیر طبیعی هستند.ما شیشه های سبزی در صحرای بزرگ آفریقا یافته ایم: در استرالیا: در کویر گابی....

وقتی شما یک آزمایش اتمی انجام می دهیدو زمین را بوسیله گرمای زیاد و ماسه ها نرم می کنید....این امر باعث ساخته شدن شیشه می شود.....ما این کار را در آزمایشهایمان انجام می دهیم و در صحراهای قدیمی آن را یافته ایم.
من معتقدم سیل عظیم حیوانات کلون شده را نیز پاکسازی کرده است (کشته است)...ما اسطوره های یونانی و رمی از موجودات نیمه انسان-نیمه اسب...سگ های سه سر و تمامی این حیوانات خیالی داریم. آنها ممکن است از خلال آزمایشات ژنتیکی سر برآورده باشند.....تمام آن چیزهایی که توسط سیل عظیم پاکسازی شدند و درجه رادیواکتیو پایین آمد و باعث شد از شر حمله دیوانه وار هیولاهای کلون شده رها شویم...و ما از آن جان سالم به در بردیم اما سازه هایی مانند اهرام و عجایب هفتگانه را امروزه قادر نیستیم مجدد بازسازی کنیم......

"ادامه دارد..................

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

اریای حلقه ها حقیقت تاریخی

 قسمت اول

آیا احتمال دارد دنیایی که جی.آر.آر تالکین بسیار ظریف برای ما در "ارباب حلقه ها" ترسیم کرده حلقه ای از یک حقیقت تاریخی باشد؟؟ آیا عناصر "هابیت" و تریلوژی دنباله دار تفسیر وی از حقایقی دنباله دار است؟
تحقیقات فردی بنام "جی وینتر" زمانی گسترده شد که "تالکین" با مرگ مرموز "استانلی" درگیر بود.

محتوی مصاحبه رادیویی:
هنگامی که خبرش در رادیو پخش شد او کشفی عالی کرد که این نویسنده از اعماق تاریخ سخن می گوید.....و حقیقت آن بود که تمام دنیای رنگی ای که "تالکین" با کاراکترهای متنوع اش ساخته از تصور و ذهن عصیانگر خودش نشآت نمی گیرد بلکه آنها حقیقی هستند!
"جی.آر.آر تالکین" جزو معدود افرادی است که کتابهای اصل آکسفورد را می تواند بخواند.او این کتابهای عتیقه را از فنلاند و سوئد تهیه کرده و او تنها فردی است که قادر است این کتابها را بخواند این درست است؟ و او ساعتها و ساعتها وقت صرف خواندن این مزخرفات تاریخی کرده است
و او کتاب "ارباب حلقه ها" را پس از اتمام این کتابها نگاشته است. درسته؟ او به دوستانش می گوید یک نقطه کور در تاریخ وجود دارد که ما چیزی از آن نمی دانیم. او او در این نوشته ها می گوید که ارباب حلقه ها درباره اروپای 6500 سال قبل است.ایرلندی ها "هابیت" بودند و "الف" ها "نورد". وی به تمام این مسائل اشاره کرده است.

تمام اینها بر پایه حقیقت هستند....و او عصبانی می شود وقتی مردم تمام آنها را افسانه و قصه می پندارند.او خواهد گفت: خیر اینها افسانه و اساطیر نیستند.! اینها چیزهایی هستند که من از خلال مطالعاتم آموخته ام.
این ارباب حلقه ها شبیه "زحل" می باشد و نام وی "سائورون" می باشد.او شباهت بسیاری با دیکتاتور بین النهرین "سارگون" دارد که در عهد وی اختراعات بسیاری رخ داده است. در دوران وی ساعت...تقویم...برنامه ها...مرز بندی بین کشورها انجام شد و جهان به صورت تک قطبی که هم اینک در آن زندگی می کنیم در آمد.

"تالکین" این موضوع را دریافت و سعی کرد این قدرت زحل را به ما نشان دهد...آنها می توانند حمله کنند و ما را به بردگی وادارند: زمین را تخریب کنند...زمین را نابود کنند و تمام انرژی زمین را برای ابزار خودش مورد سوء استفاده قرار دهد.
ما حقیقتا ننمی دانیم این سارئون چه کاری می خواهد انجام دهد.او میخواهد "الف" هایی را که زیاد می دانند و قدرت زیادی دارند را نابود کند او می خواهد زمین را به دام ابزار مکنده انرژی بیندازد و نژادهای دورگه تولید کند.."ارک" ها و تمامی کسانی که حقیقتا انسان نیستند آنها نیمه انسان هستند همانند "ارکون" ها....

تالکین تمام این تاریخ حقیقی را می داند و تمام آنها را خوانده است...او آن را جذب کرده است...و تمام این دانایی در تاریخ ما نهفته است..اما آنها توسط "آرکون" ها پاک شده اند...این فشار برای آن است که نمی خواهند ما بدانیم چه اتفاقی در حال وقوع است....
 
آرایه ای وحشی در میانه زمین در جریان است برای خلق از "الف" های زیبا تا هیولاهای "ارک". آیا میانه زمین به پیش از قرون وسطی متصل است؟ وضعیتی خارق العاده بین زندگی جادویی یا شومی است که ما در حلقه ها می توانیم پیدا کنیم که در خلال زمان از حافظه ما پاک شده است.
آیا حلقه ها و ارباب آنها به حلقه های زحل ارتباط دارند؟(زحل اسم همان سیاره ای است که بعد از سال 2001 در کتابها به آن ژوپیتر می گفتند/ اما زحل(ساتور) مانند ساتورن 5 به ماهواره هایی نام نهادند که مانند ماه دور سیاره ها می گردند)

ک حقیقت این است که واقعا غول هایی پیش از تاریخ مدون در سراسر زمین پرسه میزدند. همانگونه که در کتاب مقدس و سایر کتب و اسطوره ها در سرتا سر گیتی گفته شده است. از موجودات عظیم الجثه در کتاب پیدایش نام برده شده است.
افسانه های "فرزندان بهشت" (انسانهای غول پیکر) که از بهشت به زمین فرود آمدند و با فرزندان خوش سیما زمین جفت گیری کردند  و "تیتان" های اسطوره ای را پدید آوردند.
ربات های انسان نمای غول پیکر همانند "ارک" های هیولایی در "ارباب حلقه ها"  روزگاری در سطح زمین پراکنده  قدم میزدند  باستان شناسان بسیار تلاش کرده اند تا عکسهای مربوطه را مخفی نگه دارند

بارها استخوانهای موجوداتی انسان نما با قد بین 9 فوت تا 50 فوت یافت شده اند.  افرادی را که مشغول عکاسی از استخوانهای جمجمه هستند در عکس زیر بنگرید. این استخوانهای غول پیکر در موزه های ما جای نمی گیرند و غالبا برای تزیین موزه ها از آنها استفاده نمی شود. غالبا کشف آنان به ندرت به رسانه ها درز می کند(آیا کار واتیکان است؟)
احتمالا اینها در آرشیو یا دخمه های اختصاصی واتیکان که قابل رویت نیستند نگهداری می شوند. اخبار اینها توسط محققین و باستانشناسانی که می خواهند افکار مردم را روشن نمایند درز پیدا می کند (مکان یافت عکس زیر پیتکرن در ایسلند  و سال 1934 می باشد)

ادامه دارد........

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

‍پادزهری برای تمام سم‌ها


از اختراعات پیشرفته باستانی


بر طبق اسناد موجود، مهرداد ششم (Mithridates VI) که در بین سالهای 120 تا 63 پیش از تولد مسیح در کشور پنتوس حکومت میکرده، نوعی پادزهر را ساخته که برای مقابله با هر سمی کارآمد بوده است؛ البته گفته شده که پزشک مخصوص امپراتور نرو (Nero) با اعمال برخی تغییرات این پادزهر را کامل کرده، اما همانطور که در مقاله سال 2008 یکی از استادان دانشگاه استنفورد ذکر شده، فرمول دقیق تهیه این پادزهر در گذر زمان ناپدید شده است.

البته تاریخ‌دان‌ها گفته‌اند که در میان ترکیبات پادزهر، موادی مانند تریاک، اعضای بدن مار افعی و همچنین،‌ ترکیبی از سم‌ها و پادزهرهای گوناگون بوده است.

این دارو در زمان خود با نام میترادات (برگرفته از اسم مهرداد ششم) شناخته می‌شده و به نظر می‌رسد که قبل از فروپاشی حکومت شوروی در قرن گذشته، دانشمندی به نام سرگی پوپوف (Serguei popov) در جریان تحقیقاتی بسیار گسترده، به دنبال ساخت نسخه مدرن و پیشرفته‌ای از میترادات بوده است.


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

استاد حقیقی معنوی کیست و چه ویژگی های دارد؟

استاد حقیقی معنوی کیست و چه ویژگی های دارد؟

 از کلام شمس الحق تبریزی این پاسخ ها بشنوید

1-  استاد است که شاگرد را پیدا می کند نه شاگرد استاد را. چون شاگرد در حدی نیست که بتواند تشخیص دهد چه کسی استاد است ولی استاد می تواند شاگرد را به سرعت تشخیص دهد.

2- ادعای استادی ندارد و اگر او را استاد خطاب نکردند ناراحت نمی شود.

3- بیشتر به دنبال گمنام بودن است تا شهرت حاصل کردن چون در عین حال گمنامی می تواند شاگردان خود را بیابد.

4- تو را بهتر از خودت می شناسد. یعنی کاملا به نقاط ضعف و قوت تو آگاه است.

5- هرگز در قبال کاری که می کند از تو تقاضای چیزی نمی کند زیرا او با خدا معامله می کند.

6- بسیار سخت گیر است و اصلا در مقابل تو کوتاه نمی آید و کوچکترین نقاط ضعف تو را انگشت می نهد.

7- در مقابل اشتباهات تو اکثرا سکوت می کند مگر آنکه توضیحی لازم باشد. خودت باید دلیل سکوت او را کشف کنی

8- در مدت کوتاهی تاثیر خود را می گذارد.

9- یا شاگرد قبول نمی کند یا اگر قبول کرد تا تو را به مقامی نرساند رها نمی کند.

10- هرگز تو را وابسته به خود بار نمی آورد و تمام سعی او این است که تو را به حال و مقام خود برساند.

11- سعی او قوی کردن تو است نه اینکه تا نقطه قوتی در تو دید کاری کند که از انجام کار بترسی و هرچه تو قوی تر شوی او خوشحال تر می شود.

12- آنچه که از تو انتظار دارد، خود سال ها در آن مهارت کسب کرده است.

13- هرگز چیزی برخلاف عقل و عشق و اخلاق از تو درخواست نمی کند

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

تجربیات نزدیک به مرگ زنی هندی الاصل بنام آنیتا مورجانی

یکی از عجیب ترین موارد تجربیات نزدیک به مرگ مربوط می شود به زنی هندی الاصل بنام آنیتا مورجانی یک تاجر بسیار موفق در هنگ کنک.

آنیتا موریجانی

 ماجرا از زمانی شروع می شود که در سال 2002 همه چیز عملا برای او تمام می شود زمانیکه پزشکان به او اعلام می کنند که مبتلا به یک نوع از سرطان لنفاوی شده است. سرطانی که او به آن مبتلا شده یکی از وحشتناک ترین انواع سرطان می باشد که به لنفاوی هادکین معروف است.

این سرطان به شدت به سیستم لنفاوی حمله کرده و در مدتی کمی فرد را زمینگیر کرده و پس از مدتی او را از پای در می آورد.انیتا یک ماه بعد ویلچر نشین شده و مجبور است یک کپسول بزرگ از اکسیژن را با خود حمل کند.

پس از چند ماه بالاخره همه چیز به نقطه پایان نزدیک می شود و او به کما می رود.پزشکان پس از بررسی وضعیت او به خانواده اش اعلام می کنند که اگر خیلی خوش شانس باشد تا 36 ساعت زنده خواهد ماند.درست در همین ساعات است که تجربه نزدیک به مرگ آنیتا شروع می شود.ابتدا او خودش را در محاصره پزشکان ،پرستاران و مادر و شوهرش می بیند که با نگرانی به جسم بیجانش نگاه می کنند.آنیتا می گوید : در وضعیتی مابین هوش و بیهوشی بودم در یک لحظه احساس کردم روحم دیگر در جسمم نیست.دیدم که دکتر به شوهرم می گوید دیگر هیچ فایده ای ندارد و کاری از دست ما ساخته نیست و بعید است بتواند حتی تا اخر شب دوام بیاورد.وقتی به چهره مادر و شوهرم نگاه کردم ترس و وحشت را در چهره هایشان دیدم .با فریاد به انها می گفتم نگران من نباشید من حالم خوب است هیچ دردی ندارم اما هیچ واکنشی در انها نمی دیدم .آنها حرف های مرا نمی شنیدند.در یک لحظه چشمم به جسم بیجانم افتاد که بر روی تخت دراز کشیده شده بود نمی دانم چرا اینطور بود من که کاملا سالم و هوشیار بودم و هیچ دردی نداشتم.

تما آن دردها ،رنج ها و اندوه به یکباره ناپدید شده بودند و در منتهای آرامش و رهایی بودم.در این احوال ناگهان احساس عجیبی بمن دست داد ناگهان احساس کردم در حال انتقال هستم ،احساس کردم در حال ورود به یک بعد دیگر هستم و در یک آن احساسی در من بوجود آمد که نمی توانم در الفاظ بیان کنم احساسی از عشق و آرامش بیکران،حتی لغت عشق نیز نمی تواند آنرا بطور کامل توصیف کند.

احساس جدا شدن از ماده از جسم و پیوستن به عشق به صلح و آرامش .... اکنون خودم هستم نه جسمم نه ماده ....هیچ کاری لازم نبود انجام دهم این عشق بمن تعلق داشت .احساس می کردم به منبع بی پایانی از انرژی متصل شده ام.من به انجا تعلق داشتم و بالاخره پس از سال ها کشمکش با درد ،رنج و اندوه به انجا یعنی به مقصدم رسیده بودم.من متصل به همه چیز بودم و همه چیز متصل بمن .....واقعا نمی توانم بدرستی انرا بیان کنم.....لغات از بیان آن عاجزند.در این هنگام بود که مشاهده کردم پدرم و بهترین دوستم که قبلا بر اثر سرطان درگذشته بود مرا احاطه کردند. در آنجا دیگرانی نیز بودند اما من انها را نمی شناختم.

در انجا بود که به مفهوم واقعی زندگی پی بردم و جالب اینجا این بود که فهمیدم چرا سرطان گرفته بودم.من متوجه شدم که غایت زندگی چیست من باید بر می گشتم زیرا اگر در آنجا می ماندم از هدایایی که جسم فیزیکی من هنوز برایم نگه داشته بود محروم می شدم. من در خود ماموریتی را حس کردم که باید برگردم و آنرا به انجام برسانم.در انجا فهمیدم که به محض برگشتن جسمم به سرعت درمان خواهد شد زیرا اینرا دریافتم که تمام امراض ابتدا در سطح انرژی بروز می کنند و سپس وارد جسم می شوند.برای درمان یک مریضی لازم است ابتدا انرژی درمان شود و اگر فقط مریضی جسمی درمان شود در مدت کوتاهی دوباره بر خواهد گشت.در انجا که بودم به من گفتند که هر چیزی که در زندگی ما وجود دارد به این منبع لایزال از انرژی الهی مرتبط است.در انجا بود که احساسی قوی در من بوجود امد که باید برگردم و اطمینان داشتم که در ظرف چند روز بطور کامل بهبود خواهم یافت.پزشکان که دیگر تقریبا از مرگ آنیتا مطمئن شده بودند و آماده می شدند تا مرگ او را اعلام کنند ناگهان با صحنه عجیبی روبرو شدند او از کما بیرون آمد.

 بلافاصله پزشکان با عجله اقداماتی را برای بررسی وضعیت پیشرفت سرطان آغاز کردند تا بسرعت پروسه شیمی درمانی را از سر گیرند اما انچه می دیدند باور نمی کردند هیچ گونه اثری از سلول های سرطانی دیده نمی شد.انیتا عملا عاری از سرطان بود.آنیتا می گوید وقتی پرسنل بیمارستان مرا می دیدند که دارم با پاهای خودم بیمارستان را ترک می کنم طوری نگاهم می کردند انگار روح دیده اند انها باور نمی کردند این همان فردی است که مرده بود.مورد انیتا مورجانی یکی از موارد نادر در علم پزشکی است که پزشکان نمی توانند هیچ توضیحی برای آن بیاورند.او کتابی در مورد این تجربه عجیبش نوشته است بنام " مردم تا خودم باشم" که تاثیر زیادی بر محافل علمی داشته و به زبان های زیادی ترجمه شده است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰