از کتاب ۲۱ درس برای قرن بیست و یکم
یووال نوح هراری
ترجمه نیک گرگین
... این آزمایش وحشتناک از هماکنون آغاز شده است. تغییرات اقلیمی، که یک آیندۀ محتوم است ـ در تفاوت با جنگ هستهای ـ واقعیتی حی و حاضر است. یک توافق علمی وجود دارد که میگوید فعالیتهای انسانی، بهویژه انتشار گازهای گلخانهای، مثل دیاکسیدکربن، در حال ایجاد تغییرات اقلیمی در ابعادی ترسناک است.(7)
هیچ کسی دقیقاً نمیداند که چه مقدار دیاکسیدکربن در ادامه میتواند در فضا منتشر شود، بدون آن که موجب بروز یک فاجعهٔ طبیعی برگشتناپذیر شود. اما برآوردهای علمی بهدست آمده نشان میدهند که اگر ما انتشار گازهای گلخانهای را، طی بیست سال آینده، به میزان چشمگیری پایین نیاوریم، دمای متوسط کرۀ زمین تا بیش از دو درجهٔ سانتیگراد بالا خواهد رفت،(8) که منجر به گسترش بیابانها، نابودی کوههای یخی، بالا آمدن آب اقیانوسها و حوادث پیدرپی آب و هوایی شدید، مثل طوفانها و گردبادها خواهد شد.
این تغییرات به نوبهٔ خود باعث متوقف شدن تولیدات کشاورزی خواهند شد، شهرها زیر آب خواهند رفت، بخشهای عظیمی از جهان غیر قابل سکونت خواهند شد، و موجب مهاجرت صدها میلیون پناهنده در جستوجوی محلی برای سکونت خواهد شد.(9)
علاوه بر این، ما به سرعت به تعدادی نقاط اوج نزدیک میشویم که در ورای آنها حتی یک کاهش چشمگیر در انتشار گازهای گلخانهای هم برای معکوس کردن روند فجایع جهانی کفایت نخواهد کرد. برای مثال، اگر گرمایش جهانی لایههای یخهای قطبی را ذوب کند، نور خورشید کمتری از سیارۀ زمین به فضای بیرون خارج خواهد شد.
این بدین معنا خواهد بود که سیاره گرمای بیشتری را جذب میکند، دما باز هم بالاتر میرود، و ذوب شدن یخها شدت بیشتری میگیرد. وقتی تداوم این وضعیت از یک مرز بحرانی عبور میکند، نیروی متراکم غیرقابل مقاومتی را بهوجود خواهد آورد که تمامی یخهای مناطق قطبی را ذوب خواهد کرد، حتی اگر ما سوخت زغالسنگ، نفت و گاز را متوقف کنیم.
بنابر این کافی نیست که فقط به خطراتی که در پیش رو داریم واقف باشیم. از این رو بسیار حیاتی است که ما حقیقتاً همین الان کاری در این رابطه انجام دهیم.
....