مطالب تاریخی و عرقانی , تئوری توطئه موجودات فضایی و ماوراء طبیعه

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بیگانگان» ثبت شده است

فهمیدن زبان موجودات فضایی از آنچه تصور می‌کنیم سخت‌تر است!

زبان موجودات فضایی، در صورت برقرار ارتباط با آن‌ها، عملا تنها پل ارتباطی بین نوع بشر و بیگانگان خواهد بود. در حالیکه فیلم‌ها، سریال‌ها و داستان‌های گوناگون زبانفرازمینی‌ها را به شکلی قابل‌فهم و حتی کاملا مشابه به زبان زمینیان به تصویر می‌کشند، دنیل اورت، زبان شناسی از دانشگاه بنتلی می‌گوید که موضوع بسیار پیچیده‌تر از این‌هاست.

اورت در مصاحبه تازه‌ای گفته است که با وجود اینکه تاکنون فرصتی برای تعامل انسان‌ها و فرازمینی‌ها پیش نیامده،‌ در صورت فراهم شدن این فرصت کوچک‌ترین سو تفاهمی در فهمیدن زبان موجودات فضای و یا انتقال مفاهیم از طریق زبان بشر می‌تواند عواقبی فاجعه‌بار داشته باشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

رویارویی خلبانان آمریکایی با بیگانگان


در سال 1954،خلبانان نیروی هوایی در ایالت نیومکزیکو برای یک پرواز آزمایشی ساعت 13:00 از باند فرودگاه بلند شده و برای پروازی دو ساعته و اجرای تمرینات طراحی شده به پرواز درآمدند.

ufo-fight

دو جت جنگنده ب 52 به خلبانی مل نورن و داگلاس هریسون، ساعتی از پروازشان می گذشت و آنها با هم مشغول شوخی بودند، در این اثنا مل توجهش به نقطه سیاهی در افق جلب شد و بلافاصله از خلبان هواپیمای دیگر پرسید آیا او هم آن نقطه را می بیند، داگلاس ابتدا دقیقا متوجه نشده بود اما وقتی بدقت نگاه کرد آنرا دید و بلافاصله تایید کرد که آنرا دیده است. آنها بلافاصله موقعیت آن نقطه را به برج کنترل اعلام کرده و از مسئول برج سوال کردند آیا در آن موقعیت ترافیکی وجود دارد یا نه؟ که برج به آنها اعلام نمود هیچ ترافیکی در آنجا وجود ندارد.

اما خلبانان به برج اطلاع دادند که شی ای را می بینند. در هر حال آنها اجازه گرفتند برای شناسایی شی بروند و این اجازه به آنها داده شد. آنها بلافاصله بطرف شی حرکت کردند، حدود 5 دقیقه بعد، تعدا نقطه ها سه تا شد و آنها آنرا دوباره به برج اطلاع دادند اما همچنان چیزی در رادار دیده نمی شد. در این حالت، آنها که بسیار متعجب شده بودند، بطرف اشیا با سرعت بیشتری حرکت کردند.

اکنون به جایی رسیده بودند که تقریبا تقریبا می توانستند آن نقاط را ببینند، سه شی به اشکال مکعب مستطیل در آسمان ایستاده بنظر می رسیدند. آنها هرگز چنین وسایل یا هواپیماهایی را ندیده بودند و بهیچوجه بنظر نمی رسید زمینی باشند، در این زمان، مل که بسیار نگران شده بود از داگلاس سوال کرد که آیا لازم است جلوتر بروند؟ آنها تمام ماجرا را به اطلاع برج مراقبت و فرماندهی نیروی هوایی رساند و به آنها دستور داده شد، جلوتر نروند تا یک تیم شامل چندین هواپیمای جنگنده به آن موقعیت فرستاده شوند. اما قبل از اینکه بخواهند تغییر مسیر دهند، آن سه شی با سرعتی دهها برابر سرعت یک جنگنده بطرف شان پرواز کردند و در چشم بهم زدنی به آنها رسیده و در سه طرف جت های جنگنده قرار گرفتند.

ناگهان تمام سیستم ها و دستگاه های جت ها و همچنین ارتباط شان با برج قطع شد و هر دو هواپیما در آسمان خاموش شدند و اکنون مانند یک گلایدر پرواز می کردند.

دو خلبان که بشدت از این وضعیت هراسان شده بودند نمی دانستند چکار باید انجام دهند، قدرت هر گونه عکس العملی از آنان سلب شده بود. باقی داستان را از زبان مل نورن بشنوید : در یک آن همه چیز از کار افتاد هر کار کردم نتوانستم با کسی ارتباط برقرار کنم، بشدت ترسیده بودم ناگهان دیدم صدایی در هدفونم پیچید و فردی با زبان انگلیسی آکسفورد سلیس بمن گفت : نترس، ما کاری با شما نداریم و کاملا در صلح آمده ایم فقط می خواهیم یک پیام را به همنوعانت برسانی و آن اینکه جلوی سلاح های هسته ای را بگیرید و بیش از این موجودیت خودتان و دیگران را بخطر نیندازید. اگر اینکار را بکنید خیلی بنفع تان است اما در غیر اینصورت مجبوریم مداخله کنیم......

بمحض قطع شدن صدا، دیدم که موتور هواپیما غرشی نمود و تمام دستگاه ها شروع به کار کردند، بلافاصله با داگلاس ارتباط برقرار کردم و دقیقا همین اتفاق هم برای او افتاده بود. ساعتی بعد به فرودگاه رسیدیم و گزارشی مفصل را نوشتیم، در همان شب چند نفر از سازمانی آمده و پس از بازجویی به ما هشدار دادند چیزی نباید از این ماجرا به کسی بگویید. مل نورن بلاخره چند سال پیش حاضر شد و پرده از راز 60 ساله برداشت.


〰〰〰〰〰〰〰

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰