مطالب تاریخی و عرقانی , تئوری توطئه موجودات فضایی و ماوراء طبیعه

۵ مطلب در مهر ۱۳۹۷ ثبت شده است

تمرین فعال سازی چاکرای کف دست


🔰شرح تمرین فعال سازی چاکرای کف دست:


 
به صورت چهار زانوبنشینید .
 
یا اگر نمیتوانید آن را به حالت خوابیده انجام دهید
ولی در این حالت دقت کنید که حتما کف پاهایتان با زمین تماس داشته باشند.
 
برای تمرکز بیشتر توصیه می کنم چشمانتان را ببندید.
 
دو دست را بر روی زانو گذاشته (به صورت باز و مقابل هم) وچند نفس عمیق بکشید.
 
ابتدا تمام حواستان را بر دست راست متمرکز کنید بعد بر روی انگشت کوچک دست راست تمرکز کنید
سعی کنید نبض را در انگشت وبعد در نوک انگشت احساس کنید سعی کنید
به صورت عمیق و کمی آرام نفس بکشید وقتی موفق به احساس نبض در نوک انگشتتان رسیدید
به سراغ انگشت بعدی بروید و همین مراحل را برای آن تکرار کنید
ودر انتها سعی کنید نبض را در هر دو انگشت احساس کنید.
 
همین مراحل را برای انگشتان بعدی دست راست تکرار کنید تا نبض را در پنج انگشتتان احساس کنید
بعد به سراغ کف دستتان بروید سعی کنید نبض را در کف دستتان نیز احساس کنید
بعد نبض را هم زمان در تمام دست راست از مچ وبه طرف تمام انگشتان احساس کنید
این مراحل را برای دست چپ نیز تکرار کنید تا وقتی که موفق شوید نبض را در هر دو دست احساس کنید.
(این تمرین از طریق تمرکز گام به گام برروی دستانتان افکار
روزمره که ذهنتان را مشغول می کند از ذهن بیرون می کند. )
 
حال موقع احساس آن نیروی مغناطیس است
 
 این نیروی مغناطیسی ممکن هست به صورت کشش و یا فشار و یا حتی مورمور شدن و گز گز کردن در نوک انگشتان و کف دست ظاهر شود.
این نشانه های باز شدن چاکراهای کف دست و ریز چاکراهای نوک انگشتان می باشد.
 
صبور باشید و مطمئن باشید که موفق می شوید.
 
در حالی که نبض را در هردو دست احساس می کنید
کم کم دو دست را به آرامی هر چه تمامتر به طرف هم نزدیک کنید
تا به فاصله ۴۰ یا ۳۰ یا ۲۰ سانتی متری هم برسند و در آن فاصله دو دست حداقل به مدت ۲۰ یا حداکثر ۱دقیقه را نگاه دارید
و سعی کنید نبض را در دو دست احساس کنید.
 
بعد دو دست را کمی عقب جلو کنید و کمی به صورت دورانی می چرخانیم
به صورتی که انگار یک توپ یا یک بادکنک کوچک پر از آب در دستتان باشد.
 
در حین این کار حواستان را به احساساتتان متمر کز کنید.
 
حتما متوجه یک نیرو ویک حس غیر مادی در بین دو دست خواهید شد
که سعی در نگاه داشتن دستانتان در فاصله خاص میکند.
 
لطفا ذوق زده نشوید و همچنان به تمرین ادامه دهید و سعی کنید تا این نیرو را بین دستانتان قوی کنید.
 
سعی کنید در اولین بار خود را زیاد خسته نکنید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

رازهای کیهان و هستی

ابعادی که ما توانایی دیدن و درک آنها را نداریم...ایا امکان دارد بتوانیم به آن ابعاد دسترسی پیدا کنیم؟ دنیاهایی بر ما گشوده خواهد شد که تصورش نیز در مغز نمی گنجد.


آیا میدانید که اگر ما به ابعاد بالاتر دسترسی می داشتیم می توانستیم بطور همزمان گذشته،حال و آینده را ببینیم.می توانستیم ساخت اهرام گیزه را ببینیم،جنگ جهانی دوم را به نظاره بنشینیم و حتی حوادث بزرگ آینده را نیز ببینیم.حوادث این سه زمان مانند یک فیلم سینمایی در جلوی چشم مان خواهد بود.آیا می دانید در ابعاد بالاتر ما چه چیزهایی را تجربه خواهیم کرد؟ خیلی چیزها، ما قابلیت سفر در زمان را خواهیم داشت و جهان های دیگر را خواهیم دید. حال بیایبم کمی این موضوع را بررسی کنیم.خب، اول تلاش کنید به یک حلزون بگویید که در جهانی که او زندگی می کند، بیش از دو بعد وجود دارد. مطمئن باشید به جایی نخواهید رسید، چون اولا او زبان شما و ارتباط با شما را نمی فهمد و دیگر اینکه او مفهوم دنیای سه بعدی را نمی فهمد. حلزون در دنیای تک بعدی فضا و زمان زندگی می کند. بله حلزون حیوانی سه بعدی در دنیایی سه بعدی است اما از آن مطلع نیست.او فقط یک بعد را می فهمد فضای روی زمین که او آنرا پوشانده است برای او وجود ندارد زیرا احساسی را به او منتقل نمی کند و همین قاعده در مورد زمینی که در جلوی او قرار دارد نیز صادق است.انها به گذشته و آینده او تعلق دارند و فقط در زمان موجود هستند.فضای بالا، پایین و اطراف، هرگز برای این حیوان وجود ندارند و اینطور است که حلزون در یک دنیای تک بعدی بسر می برد.


ما انسان ها در دنیایی سه بعدی شامل ارتفاع، عرض و عمق زندگی می کنیم. بنابر نظریه رشته، که به نظریه " همه چیز" معروف است، فضا - ابعاد بیشتری در عالم وجود دارند، اما ابعاد ماورای سه بعد برای ما غیر قابل دسترس هستند.حال چه اتفاقی خواهد افتاد اگر ما به آن ابعاد بالاتر دسترسی داشته باشیم و چه تجربیاتی در آن قلمروها خواهیم داشت.ابنجاست که موضوع جالب می شود. نظریه ابر رشته، یکی از نظریات پیشرو این پتانسیل را دارد تا یکی از رازهای جهان را بگشاید و آن اینست که چگونه جاذبه و فیزیک کوانتوم با هم فیت می شوند،نظریه ابر رشته می گوید که مجموعا 10 بعد وجود دارند که از بین آنها 9 بعد متعلق به فضا و 1 بعد متعلق به زمان می باشند.حال اگر ما بتوانیم به آن ابعاد دسترسی پیدا کنیم می توانیم حوادث گذشته، حال و آینده را همزمان مشاهده کنیم.در بعد پنجم می توانیم لذت مسافرت در زمان را که بدون شک احساسی غیر قابل وصف خواهد بود، تجربه کنیم و در بعد ششم حرکت ما دیگر حرکتی لینیار یا خطی نخواهد بود و ما می توانیم احتمالات بیشتری را ببینیم. ابعاد پنجم و ششم این فرصت را به ما می دهند تا شاهد هر جایگشتی از آنچه که می تواند در گذشته، حال و آینده اتفاق افتد باشیم.افسانه ها و اساطیری از حکمای باستان داریم که می توانسته اند، گذشته، حال و آینده را ببینند.نمونه ای از آنها بنام " ریچی ها" در هیمالیا بوده اند که گفته شده از این قدرت برخوردار بوده اند. آیا آنها موجوداتی چند بعدی بوده اند؟ و اما بعد هفتم، بعدی است که دسترسی به آن، ما را از وجود جهان های دیگر مطلع می کند جهان های ناشناخته ای که در تحت قوانین جدیدی بسر می برند و درک آنها از خارج از توانایی ماست.در بعد هشتم ما از تواریخ و آینده های هر جهان باخبر می شویم.در بعد نهم تمام قوانین فیزیکی  و شرایطی که آنها در تحت آن انجام وظیفه می کنند بر ما آشکار می شود و سرانجام در بعد دهم به جایی می رسیم که هر چیزی امکان پذیر و قابل تصور خواهد شد.البته نباید از یاد برد که درک و فهم نظریه ابر رشته بسیار دشوار می باشد و چنانچه مبانی و بیسیک آن یاد گرفته شود درهایی به امکانات و دنیاهایی باز خواهد نمود که ما هرگز فکر نمی کردیم وجود داشته باشند.


〰〰〰〰〰〰

📚مترجم :ادمین کانال از تخیل تا واقعیت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

چگونگی مرگ ارادی در عرفان

مرگ ارادی


مرگ یا موت ارادی، اصطلاحی در عرفان می باشد که در آن اشخاص خاصی می توانند به طور کامل از بدن خود جدا شوند و رشته های ارتباطی کالبدهای بالاتر وجود خویش را با کالبد فیزیکی به طور کامل قطع نمایند. این امر مستلزم مهارت فراوان در خروج از بدن و گسستن بندهای رابط انرژی بین کالبد فیزیکی و کالبدهای بالاتر می باشد که مربوط به اساتید والای عرفان است. در طی همه خروج ها فرد از کالبد جدا شده و پس از مدتی به آن بر می گردد،. اما در مرگ ارادی یا ماهاسامادهی فرد به طور کامل کالبد فیزیکی را ترک می کند.

چگونگی مرگ ارادی در عرفان

مولوی در مثنوی معنوی می فرماید:
هم در آن دم شد دراز و جان بداد
همچون گل در باخت سر، خندان و شاد(مثنوی معنوی- دفتر پنجم- بیت1256)

حدیثی از حضرت محمد وجود دارد با عنوان«موتوا قبل ان تموتوا» یعنی بمیرید قبل از آنکه میرانده شوید. در این حدیث اشاره شده، قبل از اینکه به مرگ طبیعی از دنیا بروید، مرگی اختیاری و ارادی را تجربه کنید.(البته گفتن این امر لازم است که خروج ها در ابتدا حالتی شبیه به مرگ در فرد تداعی    می کنند) این حدیث برای کسانی که تجربه خروج از بدن دارند کاملا دارای معنایی ظاهری و حقیقی است و کسانی که با امور تجریدی بیگانه هستند تفسیر جداگانه ای از آن دارند و آن را مربوط به ترک تعلقات دنیوی و دوری از نفسانیات می دانند. در دین مسیحیت نیز سخنی وجود دارد که از زبان عارفی چنین بیان می شود که، «من هر روز می میرم» این امر نیز ارتباط محکمی با خروج از بدن دارد.

یکی از بهترین مثال هایی که در ادبیات فارسی در این مورد می توان از آن نام برد، داستان عطار نیشابوری و فقیری است که به دکان او برای گدایی آمده بود. مردی که با عمل خود آتش در جان عطار زد و او را از ظاهر مردی ثروتمند و دنیایی به فردی روحانی و آسمانی بدل نمود. حالا این فقیر که بود و چه نامی داشت، مهم نیست، اما کاری که کرده در زمره کارهای اساتید بزرگ عرفانی است. اساتیدی که از دروازه های مرگ عبور کرده اند و مرگ و زندگی آنها در دست خودشان است.

«شیخ فریدالدین عطار نیشابوری قبل از این که وارد سیر و سلوک شود روزی در دکان عطاری خویش نشسته بود.گدایی ژنده پوش وارد شد و کاسه گدایی پیش آورد. شیخ عطار گفت : « تو با این کاری که می کنی چگونه خواهی مرد؟» گدا لبخندی مرموز به لب آورد و آنجا در میانه دکان عطار دراز کشید و کاسه گداییش را زیر سر گذاشت و گفت:« اینگونه...» و چشمانش را فرو بست و مُرد. عطار منقلب شد و از آنجا بود که همه اموال خود را به فقرا بخشید و وارد وادی سیر و سلوک شد و دست از دنیا و مسایل دنیوی کشید.»

در عرفان هند نیز بسیاری از اساتید با مرگ های آگاهانه و گاهی با مرگ اختیاری و ارادی از دنیا   رفته اند. این نوع مرگ ها که به نام سامادهی بزرگ یا سامادهی آخر یا ماهاسامادهی معروف است در بین برخی اساتید عرفانی هند دیده شده است. در کتاب سرگذشت یک یوگی، پاراماهانسا یوگاناندا که نمی خواهد استادش بمیرد از استاد خود، شری یوکتشوار درخواست می کند که زنده بماند و او نیز اعلام می دارد که به خاطر درخواست شاگردش یوگاناندا یک سال دیگر در این کره خاکی خواهد زیست. یکی از معروف ترین ماهاسامادهی های بزرگ این عصر متعلق به قدیس اعظم، سوامی شیواناندا است که با مرگی اختیاری از دنیا رفته است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

ویژگی های انسان معنوی

انسان معنوی اهل مداراست
خیر خواهی محض است
متعادل و میانه روست
اهل جلوه گری و نمایش نیست
اگر در جمعی حضور داشته باشد
نمی توان از سر و شکل و لباسش او را شناخت.
کم گو و گزیده گوست.
به پدیده ها با شوخ طبعی نگاه می کند
شنونده ای صبور و شکیباست.
همیشه مثل نسیم آرام و نوازشگر است
هر چند ممکن است در درون دستخوش
طوفانی مهیب باشد.
لب هایش به تبسم عادت دارد.
اندوه و ترس خود را فرا فکن نمی کند.

هیچ وقت برای هیچ کاری عجله نمی کند
چرا که به زندگی ایمان دارد.

هیچ چیز را جدی نمی گیرد،
و در عین حال از کنار هیچ چیز با
بی تفاوتی عبور نمی کند.
همیشه حاضر و ناظر است.
هرگاه لازم بداند به طریقی ظریف و
خردمندانه مداخله می کند.

انسان معنوی هیجان زده نمی شود.
نه در سور
نه در سوگ
انسان معنوی عاشقی تمام عیار است

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

نام ایران در کتیبه های قدیمی

به کار بردن نام ایران در چند کتیبه



1-بر روی سینهٔ اسب اردشیر در سنگ نگاره #نقش_رستم، کتیبه‌ای به سه زبان پارتی ،پارسی میانه و یونانی وجود دارد که ترجمهٔ آن، چنین است:

«این است پیکر مزداپرست، خداوندگار اردشیر، شاه شاهان "ایران"، که نژاد از ایزدان دارد، پسر خداوندگار بابک، شاه.

۲- در سنگ نگاره ی دیگری در #نقش_رجب شاپور فرزند اردشیر نیز در کتیبه ای به 3 زبان خود را شاه «ایران و انیران» می خواند:

«این پیکری است از بغ مزدا پرست، خدایگان شاپور، شاهنشاه «ایران و انیران» که چهر(نژاد) از یزدان دارد، فرزند بغ مزداپرست، خدایگان اردشیر، شاهنشاه که چهر از یزدان دارد، نواده خدایگان پاپک شاه».


۳-در کتیبه های #کرتیر به نوشته های ارزشمندی در مورد نحوه ایرانی در نظر گرفتن ایالت های مختلف یا انیرانی خواندن دیگر مناطق برمیخوریم،کرتیر که موبد موبدان در زمان هفت پادشاه ساسانی بوده است این چنین در بخشی از کتیبه سرمشهد از حدود ایران و انیران یاد میکند:

«بخاطر کوشش و رنج من بسیاری از آتش‌ها و مغان در سراسر کشور در میشان، آتورپاتکان (آذربایجان)،سپاهان (اصفهان)، ری، کرمان، سکستان (سیستان) وگرگان تا پیشاور درخشیدن گرفتند و نیز در خارج از ایران (انیران) آتش‌ها و مغانی که بیرون از ایران بودند، تا آنجا که اسبان و مردان شاهنشاه شاپور پیش رفتند تا انطاکیه، شهر و کشور سوریا و در استان‌های سوریا درترسه شهر و کشور کیلکیه در قیصریه شهر و کشورکاپادوکیه و تا یونان سرزمین‌های ارمنستان و بلاسکان و سپس تا دروازهٔ آلبانی. من آئین مزدیسنا و مغان را والا و شایستهٔ احترام و ستایش ساختم. اما کافران و ملحدانی را که در مغستان به انجام فریضه‌های دینی و پرستش مزدیسنا نپرداختند، کیفر دادم و به آنان پند دادم و نیکترشان نمودم. بسا مردمان که پایبند دین نبودند، به دین روی آوردند و بسیاری از آنان که دیوپرست بودند، در نتیجهٔ کوشش و مجاهدت من دست از آئین دیوان برداشتند.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰